
ترجمه:هونگ کی خیلی شیرینه (خیلی مهربونه و حواسش به طرفدارا هست)
اون هیچکدوم از درخواستا واسه عکاسی رو رد نکرد. اون اصلا ما رو کنار نزد تا بتونه رد بشه، حتی بقیه اعضا و تیم تدارکات.
من اون لحظه رو دیدم که چقدر عاشقانه با طرفداراش و کسایی که اونجا بودن برخورد می کرد،ما هم فاصلمونو ازش حفظ کردیم و مزاحم فضاش نشدیم، من واقعا خاطرات خوبی ازش برام موند، از الان می خوام بگم که من طرفدار گنده و پروپاقرص اونم.

ترجمه: نمی تونید تصور کنید الان چه حالی دارم. من اف تی آیلندو دیدم، اونا خیلی بهم نزدیک بودن، سونگ هیون بهم سلام هم کرد. بعدش من داخل هتل رفتم و با دوستام نشستیم قهوه خوردن که یهو کنارمون هونگ کی رو دیدم که اونم داشت قهوه می خور!! کناره من!!! اون عالیه و خنده اش واقعا خوبه.
ما خیلی خوش شانس بودیم!! وقتی جونگ هون رسید به هتل، اون شروع کرد تا یه ویدئو با آیفونش بگیره، من پشت سرش بودم و نمی دونستم اون لحظه چیکار کنم، احساس احمقانه ای بهم دست داده بود... بعدش هونگ کی اومد و پریمدونا ها فاصلشونو باهاش حفظ کردن (اونا نمی خواستن اون احساس ناراحتی کنه) پریمدونا ها بهترین بودن!
هونگ واقعا خوشتیپه، خدایی خوشتیپه!

ترجمه: من سونگ هیون رو دیدم اما خیلی قدم کوتاهه و سعی هم می کردم که صداش کنم و شروع کردم هی صدا کردنش به پریدن، داشتم اسمشو جیغ می زدم. بعدش اون منو دید و از سره جاش پا شد تا با من حال و احوال کنه.
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4